به گزارش مشرق، «زهکلوت» را همه با چهره زشت «فقر» و چهره زیبای «حضور نیروهای جهادی» میشناسند، که برای کمک به مردم سختیهای زیادی را به جان میخرند تا سنگی از پیش پای هموطنی برداشته شود. این شهر در بخش جازموریان قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال 1390، جمعیت آن حدود 4100 نفر است - یعنی تقریباً 1000 خانوار. شغل اصلی ساکنان این شهر را دامداری و کشاورزی نوشتهاند، اما سدسازیهای عجیب از دامداری و کشاورزی چیز زیادی باقی نگذاشته است. البته زندگی کسانی که تاوان سدسازیهای غیرکارشناسی را در منطقه پرداختهاند محدود به این 4100 نفر نیست و بیش از 50 هزار نفر از این شرایط تحت تأثیر قرار گرفتهاند.
بیشتر بخوانید:
یکی از دلایل بزرگ "خشک شدن دریاچه ارومیه"
خانههای فقیرانه مردم فاقد حداقلهایی است که انتظار میرود در هر خانه ایرانی وجود داشته باشد. مردم این منطقه، اگر کمک جهادگران نباشد، نمیتوانند از عهده «حداقلهای حیات» بر بیایند. سوءتغذیه باعث زرد شدن موی کودکان شده؛ 80 درصد غذای مردم «نان خالی» است. البته همیشه اینطور نبوده است؛ این مردم در گذشتهای نه چندان دور زندگی عادی داشته و با چنین فقری دست به گریبان نبودهاند. یک سیاستگذاری اشتباه با انهدام منبع درآمدی آنها باعث شده کَمکَمک و بهمرور به زیر خط فقر بلغزند و وضعیتی تأسفباری ایجاد شود که این روزها میبینیم.
مجموعه سدهایی که روی رودخانه هلیلرود ساخته شده - شامل سدهای جیرفت، بافت و رابُر - بهتدریج منبع ارتزاق مردم را از بین برد و آنها را به جمعیتی همیشه نیازمند تبدیل کرد؛ سدهایی که قرار بود در کویر داغ شرقی ایران منبع تولید برق از آب باشد! مدیران با این منطق آب را بر روی مردم بستند و ترجیح دادند آب رودخانه پشت سدها بخار شود تا اینکه به مردم برسد!
عکسبرداری از سد ممنوع است؛ این البته برای مسافران عجیب به نظر میرسد، زیرا مردم درکنار سدهای تهران آزادانه عکس برمیدارند. زهکلوت در حدود 30 کیلومتری شهر جیرفت واقع شده است. جاده از حدود 10 کیلومتر مانده به سد مسدود است. مردم میگویند از اواخر سال 96 خروجی آب از سد بسیار اندک شده است. این فصل سال از حدود 5 کیلومتری سد دیگر هیچ آبی به پاییندست نمیرسد؛ آب مختصری که از سد خارج میشود در بهترین دورههای سال حداکثر تا 30 کیلومتری جریان مییابد. طرفه اینکه توأم با این محدودیت خروج آب از سد، به دلیل محدودیت آب، تولید برق در سد نیز در طول سال چیزی حدود صفر است!
در جاده منتهی به سد، بخاطر عدم عبور و مرور، گیاههای خودرو روییده که نشان میدهد کسی با سد کاری ندارد. ورودی آب سد بسیار اندک و در حد جویبارهایی کوچک است که راهی به پاییندست پیدا نکرده و در پشت دیواره سد حبس شده و به انتظار تبخیر نشستهاند. خشکی دیوارهای سد نشان میدهد سطح آب چند متر نسبت به گذشته کاهش داشته - که البته خیلی زیاد نیست. از کل مجموعه سد «فقط دو گیت نگهبانی» مانده است، نگهبانی از یک سازه بتونی غول پیکر در بیابان، رکود و دیگر هیچ.
در ویکیپدیا درباره کانون حیات و زندگی در منطقه - یعنی هلیلرود - چنین نوشته شده است:
«هلیلرود رودخانهای همیشگی در استان کرمان و در جنوب شرقی ایران است. هلیلرود با طول 390 کیلومتر و بهعنوان بزرگترین رود جنوب شرق ایران، از بلندیهای شهرستان بافت سرچشمه گرفته و به تالاب جازموریان میریزد. سد جیرفت، سد بافت و سد رابر بر این رودخانه بسته شدهاند. هلیلرود دارای چندین سرشاخه اصلی است. مرتفعترین سرشاخهٔ آن از کوه «شاه» در ارتفاع 4400 متر سرچشمه میگیرد؛ طولانیترین این سرشاخهها رودخانه «زردشت» است که از بلندیهای منطقه ییلاقی «گوغر» در شهرستان بافت جریان مییابد. شاخههایی نیز از «هنزا» و «بحرآسمان» در ادامه مسیر به هلیل میریزند. چشمهٔ آب معدنی «جوپار» در ارتفاع 4000 متری کوه شاه مرتفعترین چشمهٔ جنوب ایران و نقطهٔ آغازین هلیلرود است. رودخانهٔ زردشت در جنوب شهرستان بافت طولانیترین سرشاخهٔ هلیلرود است. هلیلرود در انتهای مسیر به سد جیرفت وارد میشود و در نیمه مسیر خود به خشکرودی تبدیل میشود تا مزارع جیرفت را آبیاری کند. تا چندی پیش جریان دائمی هلیلرود با گذر از جیرفت و کهنوج وارد رودبار میشد و هامون جازموریان را سیراب میکرد.»
جمله آخر ویکیپدیا جالب توجه است:
«تا چندی پیش جریان دائمی هلیلرود با گذر از جیرفت و کهنوج وارد رودبار میشد و هامون جازموریان را سیراب میکرد.»
از آغاز «نهضت سدسازی» در ایران که از دهه 70 شروع شد، این رودخانه زیبا دیگر نمیتواند جازموریان را سیراب کند، زیرا مدیران 3 دهه پیش تصمیم گرفتند در بیابانهای شرق ایران، از آب، برق تولید کنند! کافی است به یک متخصص محیطزیست و یا متخصص برق بگویی که ما تصمیم گرفته بودیم و هنوز هم تصمیم داریم که در بیابان (میانگین بلندمدت بارش در استان کرمان 152 میلیمتر است) از آب، برق تولید کنیم. شاید اینطور به نظر برسد که با خود خواهد گفت با این همه تابش آفتاب، چرا از خورشید برق نمیگیرید؟ ولی فکر میکنم چند ساعت سکوت کند و نتواند درست فکر کند؛ و اصلاً شاید لازم است مطمئن شود طرح را درست شنیده یا نه. یعنی کسانی در این دنیا وجود دارند که میخواهند در بیابان از آب، برق تولید کنند؟!
ساخت سه سد بزرگ روی هلیلرود توان آن را تحلیل برده و خشک شدن بخش عمده تالابها، خشک شدن سفرههای زیرزمینی و از بین رفتن منبع درآمد کشاورزان در این منطقه را در پی داشته است. سد جیرفت که در آغاز حرکت رود واقع شده 400 میلیون متر مکعب آب را ذخیره میکند، با توجه به گرما و شرایط بیابان، این سد یعنی یک تشتک تبخیر بزرگ ایجاد شده است که آثار زیست محیطی آن را مردم منطقه با تمام وجود لمس کردهاند.
در صورت رهاسازی آب پشت سدهایی که روی هلیلرود بسته شده و نفس آن را گرفته است، تالاب جازموریان احیا شده و چندین مشکل خودساخته مانند بحران ریزگردها و فقر مردمی که دامدار بودهاند حل خواهد شد. چندی پیش دادستان عمومی و انقلاب شهرستان جیرفت گفت: طبق نظر کارشناسان منشإ ریزگردهای جنوب استان کرمان خشکیدگی تالاب جازموریان است.
هامون جازموریان در روزگار حیات
حبس آب در پشت سد با وعده توسعه کشاورزی و تولید برق! - که مانند تشتک تبخیر عمل میکند - باعث فقیر شدن هزاران نفر شده که در دوره رونق تالاب عزتمندانه امرار معاش میکردند. توفان ریزگردها را با خود آورده و هامون جازموریان - این کانون حیات در کویر شرقی ایران - را به کانون مرگ تبدیل کرده است. چون به اشتباه و با قبول کردن توصیههای بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول میلیاردها دلار از محل وام خارجی و سرمایههای داخلی کشور خرج سدهای مخرب محیطزیست و اقتصاد مردم شده است باید تظاهر کنیم کار درستی کردهایم و اجازه دهیم همچنان زیان اشتباههای دوره نهضت سدسازی را تحمل کنیم!
برای اصلاح اشتباه تأخیر جایز نیست؛ با رهاسازی آب پشت سدهای هلیلرود تالاب جازموریان احیا می شود و زندگی به منطقه باز میگردد.